جدول جو
جدول جو

معنی گروها گروه - جستجوی لغت در جدول جو

گروها گروه
(گُ گُ)
گروه از پس گروه. دسته دسته. فوج فوج:
وز آن سوی هومان به کردار کوه
بیاورد لشکر گروها گروه.
فردوسی.
رسیدند گردان میان دو کوه
سپاه اندرآمدگروها گروه.
فردوسی.
همی رفت لشکر گروها گروه
چو دریا بجوشید هامون و کوه.
فردوسی.
گریزان سپاهش گروها گروه
نهادند سر سوی دریا و کوه.
(گرشاسب نامه).
گریزندگان را گروها گروه
همی خواند از هر رهی سوی کوه.
(گرشاسب نامه).
دد و دام را از بیابان و کوه
دوانید بر خودگروها گروه.
نظامی (اقبالنامه ص 89).
رجوع به گروه شود
لغت نامه دهخدا
گروها گروه
مشکل از گروههای متهدد دسته دسته فوج فوج: گذر کرد باید ابر هفت کوه زدیوان بهر جا گروها گروه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گروهاگروه
تصویر گروهاگروه
گروه گروه، دسته دسته، فوج فوج
فرهنگ فارسی عمید
(گُ گُ)
گروهاگروه. گروه پس گروه. دسته دسته. فوج فوج:
دلم یکی و در او عاشقی گروه گروه.
فرخی.
زر فروریخت پشته پشته چو کوه
تا کنند آن زمین گروه گروه.
نظامی.
رجوع به گروه و گروها گروه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گروه گروه
تصویر گروه گروه
دسته دسته، فوج فوج
فرهنگ لغت هوشیار
دسته دسته، فوج فوج، قسمت قسمت
فرهنگ واژه مترادف متضاد